صعود دوگانه چین کلاغ و دوشاخ!
صعود به قله چین کلاغ و دو شاخ ۹۶/۱۰/۲۲
ارتفاع: چین کلاغ ۲۸۲۰ ؛
دو شاخ: ۳۰۴۰
موقعیت جغرافیایی: قله دوشاخ از قلل نیمه مرتفع کوه های شمال تهران، بر روی خط الرأسی واقع است که از جنوب به شمال گسترده شده; این خط الرأس از محدوده بالای سعادت آباد شروع شده و در نهایت به خط الرأس اصلی توچال می رسد.
عاشق کوه می شویم یا به مرور عادت می کنیم؟
البته شاید عادت کلمه ی قشنگی برای این تکرار نباشد، عاشق بودن می تواند توصیف بهتری باشد برای انجام کار سختی که با انگیزه و میل بسیار انجام می شود.
این هفته هم همه عاشقان کوه، طبق قرار در ساعت ۶:۳۰ در پایین مسیر کوهپیمایی چین کلاغ دورهم جمع شدیم; هنوز هوا تاریک بود که به محل رسیدیم، بچه ها از هر طرف به سمت مسیر مشخص شده می آمدند، بالأخره در یک محل مستقر شدیم و پس از آشنایی و احوالپرسی، تمرینات کششی برای گرم کردن شروع شد. با کمی تأخیر در ساعت 6:50 پیمایش آغاز شد.
سرپرست و یکی از دوستان یک جعبه کیک بزرگ ( که بعدا متوجه سنگینی آن نیز شدم) را به نوبت حمل می کردند. با توجه به شواهد امر، کاملا واضح بود که سرپرست برنامه ای در سر دارد!!! لابلای صحبتهای دوستان به گوشم می رسید که راجع به مناسبت خرید کیک سؤال و جوابهایی می شد. ما هم منتظر ماندیم تا به موقع قضیه کیک کشف رمز شود.
از آنجاییکه صعود دو مرحله ای بود و قرار بود برخی تنها به چین کلاغ صعود کنند، سرعت گام برداری دوستان با یکدیگر متفاوت بود. از طرفی چون این برنامه با هدف شناخت توانایی افراد برای صعودهای سختتر بود در ابتدا با همراهی سرپرستها با سرعت های متفاوتی دردو دسته ی مختلف حرکت می کردیم. در استراحت اول، پس از نوشیدن آب که توصیه اکید سرپرستان است، لباس های خود را کم کردیم و دو دسته مختلف به هم رسیدند.
با صلاحدید سرپرستها قرار شد از این توقف کوتاه تا محل صبحانه، به آهستگی و همه با هم برویم و مراحل سنجش بعدی همنوردان را بعد از آن اجرا کنیم.
در محل صبحانه بود که از کیک سوال برانگیز رونمایی شد.
در محل صبحانه از کیک سوال برانگیز رونمایی شد.
کیک تولد برای من بود!!!
خیلی خیلی خوشحالم که در چنین جمعی هستم و واقعا شگفت زده شدم. مراسم تولد را برگزار کردیم، دوستان هر یک به نوعی تبریک تولد و شادباش می گفتند. هدیه ای که از طرف سرپرست به نمایندگی گروه چهارفصل ایران به من اهدا شد، موجب تعجب و هیجان مضاعف من بود. کیک را دور هم میل نموده و مقداری از آن را برای یک گروه کوهنوردی دیگر که در نزدیکی ما مستقر بودند و تولد باز ما را تماشا می کردند، بردیم. تعجب و شادی بیشتر من موقعی بود که آن گروه دیگر به هنگام حرکت دوباره خود، هدیه ای به من تقدیم کردند و هریک با تبریک تولد از ما جدا شدند!
هدفمان قله بود و زود وسایل تولد را جمع کردیم. از تولد که بگذریم، گزارش صعود خوش تراست.
طبق برنامه بصورت دو دسته با سرعتهای متفاوت حرکت کردیم. یک استراحت یک دقیقه ای برای کم کردن لایه در کنار آخرین درخت مسیر- که متأسفانه خشک و شکسته شده و قسمتی از آن جدا و بر روی زمین افتاده بود- انجام دادیم. دیدن این منظره و صحبت از سرسبزی آن درخت توسط قدیمی ترها، هشدار جدی ای بود برای تغییر شیوه مصرف آب و پی بردن به عمق بحران پیش رو که هر روز بیش از پیش درگیر آن خواهیم شد!!
بعد از درخت کم کم باد شروع به وزیدن کرد و نیاز به بادگیر و دستکش و کلاه برای حفاظت سر و صورت و دست ها از سرما و خشکی پوست ضروری به نظر می رسید.
در فاصله 40 دقیقه ای از قله چین کلاغ که دید خوبی از مسیر وجود دارد سرپرستان دوباره برنامه ای برای محک زدن دسته اول چیدند. یکی ازنفرات تیم سرپرستی سر قدم شد و با سرعت بیشتر مسیر صعود را در پیش گرفت و سرپرست دیگر در انتهای گروه، مراقب نفرات بود و توان سرعتی بچه ها را می سنجید. با همت و تلاش دوستان در ساعت ۹:۵۵ کل دسته اول به قله چین کلاغ رسیدیم.
با شوخی و خنده، خوردن خوراکی های مناسب و مورد نیاز در کوه استراحتی کردیم. همنوردانی که به تازگی به جمعمان اضافه شده بودند نکات کلیدی و ضروری برای صعودهای آتی را با سرپرستان مرور می کردند. چند عکس یاد گاری گرفتیم تا پس از آن به سمت دوشاخ سرازیر شویم. در حال گرفتن عکس های یادگاری بودیم که دسته دوم که از ابتدا آهسته تر می آمدند، خودشان را به ما رساندند. در بینشان یک صعود اولی بود که در بالای اولین قله زندگی اش مورد تشویق خاص بچه ها قرار گرفت.
سرپرستان دوباره برنامه ای برای محک زدن بچه ها چیدند.