در یک غروب این شهر خاکستری را ترک کرده و شب را با صدای ممتد قطار به خواب میرویم و در روز بعد در کرمان، رو به رویای خیالی شهری کویری بیدار میشویم. باغی شاهانه را میان دشتی سوزان پیدا میکنیم و کویر لوت را میپیماییم تا جایی میان شکافهایی به ظاهر ترسناک ناگهان بهشتی را ببینیم که امکان وجودش در چنین بیابانی بعید به نظر میرسد.
سفر عجیبیست رفتن به سوی لوت، مملو از ناشناختهها و تصاویری که داستانهای کهن را به یادمان میآورد.