“کرمان تا شهداد”

لی لی هـ


سفر آدمو سر ذوق مياره، ديدن جاهايي كه فقط در موردشون شنيدي و شايد چندتايي هم عكس ازشون ديدي يه چيزه و حضور تو اون مكانها و لمس كردنش و غرق شدن تو وقايعي كه از سر گذروندن يه چيز ديگه كرمان براي من رو به رو شدن با كلي حس غير منتظره بود، ديدن شگفتي هايي كه بايد ديد تا مطمئن شد ميشه يه همچين جاهايي هم وجود داشته باشه

سحر


سفر کرمان تا شهداد بی شک یکی از فراموش نشدنی های زندگیم خواهد بود. پر از تجربه لذت بخش و بی نظیر که از مرور دوباره و دوباره و صد باره ش سیر نمیشم. برای توصیف این سفر بهترین واژه ای که به ذهنم میرسه " مسحور کننده" است. لحظه لحظه ش ژرفای عجیبی از لذت بود و من همچنان غرق در این لذت شیرین ام.
و لوت... میزبان آرام و رئوف ما؛ که در وسعت خشک و بینهایت خودش هر لحظه شگفتی تازه ای برای مبهوت کردن رو می کرد. آبی کشیت، آسمون پرستاره شبهاش، ذره ذره خاکش و خیلیییی چیزای دیگه. بی شک نقطه اوج این سفر برای من کلوتهای شهداد و شعف لمس طلوع خورشید از بلندای کلوت بوده. تصویری که هیچ وقت از ذهنم پاک نخواهد شد.