“سفرنامه واز تا تیرساق”



قصد داشتیم که منطقه تیرستاق تا واز را طی کنیم اما چون به تاریکی هوا بر میخوردیم و دلمان نیز هوای دریا و نیلوفر داشت، تصمیم گرفتیم که به بابلسر برویم و صبح بعد به رویان و از آنجا سمت چمستان برویم. از چمستان به واز رفته و خودمان را به تیرستاق برسانیم.
***********
شام رو کنار ساحل خوردیم. صبح هم کنار یک تالاب محلی پر از نیلوفر که "خوشبختانه" مثل انزلی یا خیلی جاهای دیگه شناخته نشده رفتیم و صبحانه را صرف کردیم. "خوشبختانه" را به این جهت عرض کردم که وقتی شناخته میشه اول تخریب میشه، بعد از تخریب تازه صدای بعضی ها در میاد و در مرحله بعد محیط زیست میاد و پرونده جنازه ی باقی مونده محل رو تشکیل میده! بر حسب دیده های خودم و گواه همراهان با اینکه در مقایسه با مرداب انزلی کوچیکتره اما کمتر از مرداب انزلی نیلوفر نداره و اتفاقا پوشش خیلی متراکم تری هم داره.
بعد از صبحانه به چمستان و از اونجا به واز رفتیم. از واز جاده رو تا گزناسرا ادامه دادیم. چند کیلومتر قبل گزناسرا جاده خاکی شد البته خاکی کوبیده شده آماده برای اسفالت. در جنگل های مه گرفته ناهار خوردیم و از هوای مه آلود لذت بردیم! به گزناسرا رسیدیم و پرسان پرسان راه رو ادامه دادیم.


بعد از گزناسرا جاده خاکی خشن تر شد و در راه رسیدن به تیرستاق یک محدوده کاملا آفرودی وجود داشت که اگر با سواری قصد گذر داشته باشید ضربات محکمی از زیر به اتومبیل خواهد خورد؛ اما بالاخره رد خواهد شد! نکته آنجاست که کوچکترین بارانی کار رو برای ماشینهای آفرود هم بشدت خطرناک خواهد کرد. عرض کم جاده، مجاورت دره عمیق با جاده، جنس خاک و نبود شیار چرخ برای کنترل ماشین اگر همراه با یک باران ملایم شود میتواند واسه یک ماشین آفرودهم حادثه درست کند.
از ابرها گذشتیم و به مه ای که توش بودیم از بالا نگاه انداختیم. حس خیلی خوبیه تماشای دریای ابر از بالا.
ظهور یکهویی دماوند از پشت یک پیچ جاده فوق العاده بود! با رسیدن به تیرستاق و جاده آسفالته به هدفمون در این برنامه هم رسیدیم. ادامه مسیر نرافیک جاده هراز بود و رسیدن به تهران! به امید یک سفر دیگه.