توی گرمای تابستون . اونهم هوای خشک تهران ، بهترین پیشنهادی که میتونی داشته باشی ، گذراندن آخر هفته در یکی از مناطق ییلاقی آنهم با یک جمع دوستانه هستش
پنجشنبه 11 تیرماه ساعت 15:30 از میدان آرزانتین سفر 7 نفره را شروع کردیم .
بین راه توقف کوتاهی داشتیم تا کمی خرید کنیم و از آخرین نفری که با 1 رقیقه تاخیر به محل قرار رسیده بود ، جریمه اش ( بستنی ) را بگیریم
در ادامه از رودهن به جاده هراز ، به سمت آمل رفتیم .
محل اقامتمون در روستای چلاو بود . روستای چلاو در نزدیکی روستای سنگچال قرار دارد
دهستان چلاو در 30 کیلومتری جنوب شرقی آمل در کمرکش کوهها قراردارد .
دورنمای آن بسیار دلچسب و زیبا است.
محل اقامت شب ، یکی از اطاق های محوطه امامزاده یحیی ، که در روستای چلاو قرار دارد ، بود .
امکاناتش برای یک شب بد نبود .
البته اگه به این جمله از جورج برناردشاو که میگه :
" دلم نمبخواهد در سفر حس کنم در خانه هستم "
معتقد باشی ، به امکانات دیگه توجه نمی کنی .
ماهی کبابی ، شام لذیذی بود که یکی از دوستان زحمت درست کردنش رو کشید .
جای همگی خالی ، اینقدر عالی بود که دیگه چیزی ازش باقی نموند .
شب بعد از کلی شب نشینی و صحبت با دوستان . نزدیکای ساعت 4 صبح بالاخره خوابیدیم .
ساعت 7 صبح بیدار شدیم و تقریبا یکساعت بعد مسیر را به سمت فیلبند ادامه دادیم .
بعد از گذشتن از جاده زیبا و پر پیچ و خم به بالای کوه رسیدیم . ارتفاع 2700 متر از سطح دریا . کل مسیر تا بالای کوه را با ماشین ها رفتیم .
فیلبند از چشمه های کوچک و بزرگ متعددی بهره مند است چشمه کوچک موسوم به "لار "دارای املاح معدنی فراوانی است که برای درمان درد کلیه مفید است. گفته می شود که وجود فلوئور کافی در آب چشمه های این منطقه در استخوان بندی مردمش تاثیر بسزایی گذاشته است.
بعد از بازدید از چشمه لار و چشیدن آب پر از فلوراید چشمه ( آن هم ناشتا ) به مسیر ادامه دادیم .
البته ناگفته نماند که هدفمان یافتن سرچشمه بود ولی به این خروجی آب که از چشمه نشات گرفته بود بسنده کردیم.
یه مسیرمان در همان حوالی ادامه دادیم .
بالاخره به اقیانوسی از ابر رسیدیم . سکوت دشت و دیدن درختان جنگل از میان ابرهای از بالای کوه ، زیبایی وصف نشدنی دارد .
آب و هوای این روستا به گونه ای است که پیش بینی های هواشناسی در مورد آن اصلا قابل اعتماد نیست ( مخصوصا در بهار و پاییز ) و در یک روز ممکن است شاهد چندین پدیده جوی باشید و تنها به فاصله چند ساعت هم برف هم باران و هم آفتاب را ببینید.
به همراه دوستان صبحانه را اماده کردیم ، نیمرو – خامه – مربا و پنیر و .... . اشتهای همه در هوای تمیز و خنک همراه مناظر زیبا ، قطعا دوبرابر شده بود .
تنها درختی که در آن حوالی دیده میشد . سایبان خوبی برای در امان ماندن از آفتاب بود .
بعد از صرف صبحانه، برای کسب آرامش و حس لطافت از ابرها ، ساعاتی را به مشاهده اقیانوس ابر گذراندیم.
گرمای افتاب حسابی بدنمون رو داغ کرده بود . تصمیم گرفتیم ناهار را پایین کوه و داخل جنگل کنار آب خنک رودخانه آماده کنیم .
با کمک دوستان جوجه کباب را آماده کردیم .
یک پایان خوشمزه
استراحت کنار سایه درختان و شنیدن صدای شرشر آب رودخانه ، بهترین حسن ختام برای سفر دور روزه این هفته ما بود
نگارش : م.آقازاده